منتظر

شبها می آیند و روزها می گذرند ومن با خاطرات تو درد دل می کنم .بیا بیا که بی تو مثل برگ خشک شده ای هستم که از درخت می افتد .اینو از فریادهای من بفهم که بی تو مجنونم.بیا که بی تو آخرین نفسهای زندگیم را تجربه می کنم روزها می ایند وشبها می گذرند وهنوز اشک چشمانم جاریست..

نظرات 3 + ارسال نظر
سایه شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ http://godmother.blogsky.com/

عشق است دیگر...
تو می مانی وفادار و او می رود

...عشق است

یک دانشجوی پزشکی یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ب.ظ http://www.manopezeshki.blogfa .com

سلام.وضع اینترنت خیلی بد .هیچی باز نمی شه.adsl دارم ولی سرعتش اومده پایین بجز گوگل چیزی باز نمی شه!!!وبلاگ شما رو تصادفی باز کرد.هر وقت درست شد دوباره خدمت می رسم.

مال منم adslو مثل شما گند زده

یک دانشجوی پزشکی یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ب.ظ

سلام.از طرف من روز مادر را به مادر گرامی تون تبریک بفرمایین.

خیلی ممنون.من هم این روز رو به شما و مادرتون تبریک میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد