مردی تخم عقابی یافت و آن را در آشیانه ی یک مرغ کرچ گذاشت. عقاب به همراه جوجه های
دیگر از تخم بیرون آمد و با آنها شروع به رشد نمود. عقاب در طول تمام زندگیش همان کارهای
را می کرد که جوجه ها می کردند، چون تصور می کرد که او نیز جوجه مرغی بیش نیست!!!
او برای پیدا کردن کرم و حشره روی زمین را با ناخن می کند، قدقد می کرد و صدای مرغان
کرچ را در می آورد. بال های خود را بر هم می زد و چند قدمی در هوا می پرید.
سال ها بدینسان گذشت و عقاب بسیار پیر شد. روزی عقاب بالای سر خود، در گودی آسمان بی
ابر، پرنده ی با شکوهی دید که با وقار هر چه تمام تر در میان جریان پر تلاطم باد، بی آن که
حتی حرکتی به بال های طلائیش دهد، در حال پرواز است. او با بیم و وحشت به آن نگریست و
از مرغ کنار دستی اش پرسید : (( اون کیه؟ )) همسایه اش پاسخ داد : اون یه عقابه، پادشاه
پرندگان. اون به آسمان تعلق داره و ما به زمین؛ ما جوجه هستیم
و بدینسان بود که عقاب جوجه زیست و جوجه مرد؛ چون فکر می کرد که جوجه است
آنتونی دو ملو
منبع:http://agheli.blogfa.com/
قشنگ بود
ممنون دکتر
عجب عقاب خ.. بوده بعد از این همه وقت نفهمیده با مرغا فرق داره .
همون بهتر که مرغ باشه
چه بسا عقابهای اینچنینی در نزد ما باشند ولی از استعداد خودشون با خبر نباشن
راستی سه شنبه جالب نیست جدی نگیرین.
من به تست اعتماد ندارم بیشتر برای مشخص شدن روز به دنیا اومدن گذاشتمش
ما جدی نمیگیریم
یعنی عقیده ای ندارم
همون روزش مفید بود وصلام
این تماس با ما چه جالبه
راستی پرسیدم حق با شما بود تو اون سایت دیده می شه
من گفتما...
قابلی نیست
سلام
یه بزرگی می گفت 4 چیز تو سرنوشت انسان موثر است یکی از اون 4 تا محیط بود!
حتما همینطوره
ممنون
یعنی میشه کسی استعدادی داشته باشه واز ش بی خبر باشه ؟
حتما زمینه بروزش فراهم نشده اما به نظر من اگه واقعی باشه حتما میشه کشفش کرد .
مثل من که استعدادی ندارم وهمه چیز را امتحان می کنم شاید یه استعدادی در خودمان پیدا کنیم اما یافت می نشود
شایدم یافت شده به چشمتون نمیاد
استعداد فقط چیزای خیلی مهم وبزرگ که نیست ممکنه چیزایساده هم باشه
جالب بود و تامل برانگیز
همینطوره..