بندگی

سلام این واقعه رو تو یه کتابی خونده بودم چند روز پیش. نظر یکی از دوستان منو به یاد این داستان واقعی انداخت .دیدم بد نیست شما هم بخونید

درروزگاران پیش حمالی بود پاک ومتقی، روزی از کوچه می گذشت، بچه ای پشت بام بازی می کرد، لب بام آمد ،پایش در رفت،خواست به زمین بیفتد،پیر ملتفت شد روی به آسمان کرد و گفت: "ساخلیین ساخلا" یعنی: ای حافظ نگهدار. گویی بچه را با دو دست گرفتند و روی زمین گذاشتند. سالم به زمین رسید بلند شد و بدون اینکه احساس درد و رنجی کند پا به دویدن گذاشت. مردم که شاهد ماجرا بودند، حمال پیر را در میان گرفتند. لباس های او را پاره پاره کردند و به تبرک بردند.پیر هاج و واج مانده بود. مردم از وی دست بردار نبودند،گفت: ای مردم من آدم فوق العاده ای نیستم.کشف و کرامات ندارم، اکنون هم کار خارق العاده ا نکردم.اتفاق مهمی هم رخ نداده ، یک عمر من به امر خدا اطاعت کردم یک لحظه هم خدا دعای مرا اجابت کرده است 

نتیجه اخلاقی:خودتون استنباط کنین.لطفا تو نظرات استنباطتونو بگین 

پ.ن: رتبه بندی بهترین نظرات که به این پست داده شد(با تشکر از همه دوستان)  

رتبه اول:  خانوم الهه(مهندس الی)

رتبه دوم: زندگی جاریست

رتبه سوم: خانوم رها و خانوم آنی(مشترکا سوم شدند)

.

.

.رتبه آخر:...(اول نوشتم ولی بعد پاکش کردم...)

نظرات 12 + ارسال نظر
علی راد سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:31 ب.ظ http://novin21.blogsky.com

جوابش با خود آنشرلی

تفره نرو....
شما برداشت خودتو بگو.

تبسم چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ق.ظ http://tabassom2.blogfa.com

جالب و کمی بامزه بوددد
شماهم خودت از رو نظرما برداشتمونو بفهم

فهمیدمان نمی آید
خسته نباشی.................

یک دانشجوی پزشکی- چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ق.ظ

قشنگ بود.
استنباط نمی خواد که معلومه دیگه!

همون معلومه رو میشه بگین؟؟

زندگی جاریست... چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:00 ق.ظ http://parvazz.wordpress.com/

سلام
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

سلام
مرسی همشهری.
شعرتونم که خیلی مرتبط بود
ممنون

الهه چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:19 ق.ظ http://myeli.blogsky.com/

استنباط من اینه:
تنها کافیه چشمامون رو باز کنیم
خدا هر لحظه به فکر ماست
ما رو می بینه
و دعای ما رو اجابت می کنه
ولی ما اینقدر غرق این دنیای مادی هستیم
که نمی بینیم، اینقدر خود خواه تشریف داریم که فکر می کنیم هر چی بخواهیم اگه بهمون نده پس خدای خوبی نیست، ما رو دوست نداره. یا اصلا ما رو نمی بینه.
اگه چشمامون یه روز باز بشه
و اون دفتر مخفی رو بخونیم می فهمیم همه ی جاهای زندگیمون پر بوده از لحظاتی که داشتیم سقوط می کردیم، ولی اون دستاشو بلند کرده ،ما رو گرفته.ولی ما نفهمیدیم.حتی ازش تشکر نکردیم.بعدش که گذاشته ما رو رو زمین، صحیح . سالم یه چپ بهش نگاه کردیم، اخمامون رو ریختیم و بهش با بد اخلاقی گفتیم:خیلی بدی، نذاشتی به آرزوم برسم.
اما اگه مثل این پیرمرد چشمامون باز بود،اگه بی ادعا بودیم، اگه هر روز منم منم نمی کردیم، اگه اینقدر پررو نمی شدیم که یه جاهایی حتی خودمون جای خدا تصمیم بگیریم ، اگه به خاطر هر چیزی که بهمون داده و صد البته بیشتر به خاطر نداده هاش شکرش می کردیم ، اگه یاد می گرفتیم بهترین دوستمون اونه
می دیدیم که اون داره به حرفامون گوش می ده
هوامون رو داره
و اینکه هر لحظه دعاهامون رو می شنوه و اونهایی که خیره اجابت می کنه.
این پیرمرد فقط یاد گرفته بود و اعتقاد 100% پیدا کرده بود که اگه 1 قدم طرفش بر داری 100 قدم طرفت می یاد.
من خودم رو می گم به کسی هم کاری ندارم
کاش چشمام اینقدر کور نبود.
کاش جای این پیرمرد بودم و بی ادعا و جدا از هر غروری می پرستیدمش.
کاش...

آفرین
استنباط شما عالی بود
ممنون
بهترین نظر رو تا اینجا شما دادین

رها چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:04 ب.ظ http://rahaarad.persianblog.ir

حرف الهه رو قبول دارم....درستش همینه اما اینکه بتونیم اینا رو درک کنیم خوبه...

از خدا پرسیدم چه چیز بیشنر از همه تورا ناراحت میکند ؟ خداوند فرمود: هر وقت بنده ای با من سخن میگوید چنان به او گوش میدهم که گویی به جر او ینده ی دیگری ندارم ولی او چنان با من سخن میگوید که گویی من خدای همه هستم الا او...

انشالا دریک میکنیم
خیلی قشنگ بود. نشنیده بودم
ممنون

کوتلاس چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:05 ب.ظ http://bahaneh.blogsky.com

سلام. من از طریق جیوبانی با شما آشنا شدم. برای پایان نامه ام یه مشکلی دارم. شاید شما بتونید کمکم کنید. من به نرخ تورم جهان-کشورهای صنعتی-کشورهای درحال توسعه-ایران برمبنای شاخص کل بهای عمده فروشی از سال ۲۰۰۳ تا حالا نیاز مبرم دارم ولی نمیتونم اطلاعات درست و درمونی پیدا کنم که بتونم توی پایان نامه ام بهش استناد کنم. لطفا اگه براتون مقدوره این اطلاعات یا حداقل منبعی قابل دسترسی بهم معرفی کنید. ببخشید که در اول امر این درخواستو از شما دارم. امیدوارم بهم کمک کنید و خانواده ای رو از گرانی در بیاورید. راستی من دانشجوی اقتصاد نیستم. ولی به این آمار نیاز دارم.

سلام.
من شاید نتونم به صورت کامل کمکتون کنم .وبلاگ استاد توسعه اقتصادم رو بهتون میگم.ایشون خیلی اطلاعاتشون بالاست . وحتما کمکتون میکنند
احتمال زیاد ایشون مشکلنونو راه بندارند .اگرم نشد بهم خبر بدین ببینم چیکار میتونم بکنم
اینم آدرس ایشون:
http://agheli.blogfa.com/

دکی بارونی چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:04 ب.ظ http://golibarayeto.blogfa.com

استنباط می خواست؟!
من استنباط کنم با این هوش سرشارم شما چیزی سر در نمی یارین ها

شما فقط استنباط کنین بقیشو کاری نداشته باشیــــــن...........

کلک شید چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:25 ب.ظ http://hoorshid.blogsky.com

فاذکرونی اذکرکم

خلاصه ولی مفید
انگار سال اصلاح الگوی مصرف بدجوری روی شما اثر گذاشته..
دی

آن شرلی چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:36 ب.ظ

من این داستان را قبلا هم شنیده بودم به قول دوستان نتیجه معلومه دیگه استنباط نمی خواد
بعضی ها چه حسودی مارا می کنن
نتیجه :
الهی چون با توام از جمله تاج دارانم تاج برسر
وچون بی توام از جمله خاکسارانم خاک برسر
الهی این چه فضا است که با دوستان خود کرده ای
هرکس ترا شناخت ایشان را یافت
وهر کس ایشان را یافت تو را شناخت ...
بازم ادامه بدم
چقدر عاشق این مناجاتهای خواجه عبداله انصاری هستم

ممنون.قشنگ بود
اینجاشو متوجه نشدم:
هرکس ترا شناخت ایشان را یافت
وهر کس ایشان را یافت تو را شناخت ...
ــــــــــــــــــــــــــ
بعضیا واسه رفع مسئولیت این حرفارو میزنن

علی راد چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ http://novin21.blogsky.com

خفه کردید مرو.
این هم استنباط من
در دایره ی قسمت ما نقطه پرگاریم/
لطف آن چه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

اینو اول می نوشتی ای مخفوف...دی
نزدیک بود به مطلب
ممنون علی جان

الهه جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:43 ق.ظ http://myeli.blogsky.com/

خواهش می کنم نظر لطفتونه

نه واقعیت همین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد