روز مادر تهنیت باد

پاکی قدمش

صفای وجودش
سنگی و سکوتش
نجابت غرورش
و من تنها مادر میخوانمش

منتظر

شبها می آیند و روزها می گذرند ومن با خاطرات تو درد دل می کنم .بیا بیا که بی تو مثل برگ خشک شده ای هستم که از درخت می افتد .اینو از فریادهای من بفهم که بی تو مجنونم.بیا که بی تو آخرین نفسهای زندگیم را تجربه می کنم روزها می ایند وشبها می گذرند وهنوز اشک چشمانم جاریست..

کارمند فاصد یا مدیران فاصد

سلطان سنجر پادشاه دودمان سلجوقی هنگامی که وارد شهر کرمان شد دریافت مردم شهر دچار بغض و ناراحتی هستند رایزنان خویش را فرا خواند و علت را جویا شد ، گفتند بسیاری از کارمندان دستگاه دیوانی بر مردم شهر فشار آورده و از جایگاه خویش سوء استفاده می کنند .
فرمانروای ایران همان جا استاندار کرمان را از کار بر کنار نمود با اینکه از نزدیکانش بود  و یکی از اتابکان ( ریش سفیدان )را برکار گمارد . گروهی نزد فرمانروا آمده و گفتند سردی مردم از کارمندان دون پایه است نه از حاکم رشید کرمان .
سلطان سنجر خندید و گفت : مردم آنقدر دانا هستند که می فهمند بدکرداری کارمندان برخواسته از پشتیبان آنهاست .
سپس ادامه داد آبادانی ایران با مردم رنجور راه به جایی نخواهد برد .
ارد بزرگ اندیشمند و متفکر کشورمان می گوید : ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است .

سلطان سنجر پادشاه دودمان سلجوقیان به نیکی پی به ریشه درد برده و آن را بر طرف نمود