داستان زیر طنز تلخی است که هر روز در مدیریت ایرانی دور و برمان شاهد آن هستیم.
یه روز یه تیم قایقرانی ایرانی تصمیم می گیرد که با یک تیم ژاپنی در یک مسابقه سرعت شرکت کنند. هر دو تیم توافق می کنند که سالی یک بار با هم رقابت کنند ....
هر تیم شامل 8 نفر بود ...
در روزهای قبل از اولین مسابقه هر دو تیم خیلی خیلی زیاد تلاش می کردند که برای مسابقه به بیشترین آمادگی برسند .
*****************
روز مسابقه فرا می رسد و رقابت آغاز می شود . هر دو تیم شانه به شانه هم به پیش می رفتند و درحالی که قایقها خیلی نزدیک به هم بودند ، تیم ژاپنی با یک مایل اختلاف زودتر از خط پایان می گذرد و برنده مسابقه می شود ...
بازیکن های تیم ایران از این شکست حسابی ناراحت می شوند و با حالتی افسرده از مسابقه بر می گردند ...
مسوولان تیم ایران تصمیم می گیرند کاری کنند که در رقابت سال آینده حتما پیروز بشند ؛ برای همین یک تیم آنالیزور استخدام می کنند برای بررسی علل شکست و پیشنهاد دادن راه کارها و روشهای جدید برای پیروزی ...
بعد از تحقیقات گسترده ، تیم تحقیق متوجه این نکته مهم شدند که در تیم ژاپن ، 7 نفر پارو زن بوده اند و یک نفر کاپیتان ...
و خب البته در تیم ایران 7 نفر کاپیتان بوده اند و یک نفر پارو زن ...!!!
*****************
این نتایج مدیریت تیم را به فکر فرو برد ؛ مدیران تیم تصمیم گرفتند که مشاورانی را استخدام کنند که یک ساختار جدیدی را برای تیم طراحی کنند ..
بعد از چندین ماه مشاوران به این نتیجه رسیدند که تیم ایران به این دلیل که کاپیتان های خیلی زیاد و پارو زن های خیلی کمی داشته شکست خورده ، درپایان بررسی ها مشاوران یک پیشنهاد مشخص داشتند : ساختار تیم ایران باید تغییر کند !
از آن روز به بعد با ارائه راه کار مشاورین تیم ایران چنین ترکیبی پیدا کرد : 4 نفر به عنوان کاپیتان ، 2 نفر یه عنوان مدیر ، 1 نفر به عنوان مدیر ارشد و 1 نفر به عنوان پارو زن (!!!) علاوه بر این مشاورین پیشنهاد کردند برای بهبود کارکرد پارو زن ، حتما یاید پاروزنی با صلاحیت و توانایی بهتر در تیم به کارگرفته شود ! ...........
********************
و در مسابقه سال بعد تیم ژاپن با دو مایل اختلاف پیروز می شود ...!
بعد از شکست در دومین مسابقه ، مدیران تیم که خیلی ناراحت بودند در اولین گام خیلی سریع پارو زن را از تیم اخراج می کنند ، زیرا به این نتیجه رسیدند که پارو زن کارایی لازم را در تیم نداشته است .
اما در مقابل از مدیر ارشد و 2 نفر مدیر تیم خود قدردانی می کنند و جوایزی را به آنها می دهند ، برای اینکه اعتقاد داشتند که آنها انگیزه خیلی خوبی را در تیم ایجاد کردند و در مرحله آماده سازی زحمات زیادی کشیده اند ...
مدیران تیم ایران در پایان به این نتیجه رسیدند که تیم آنالیز که به خوبی به بررسی دلایل شکست پرداخته بودند ، تیم مشاوران هم که استراتژی و ساختار خیلی خوبی برای تیم طراحی کرده بودند و مدیران تیم هم که به خوبی انگیزه لازم را در تیم ایجاد ایجاد کرده بودند ، پس حتما یکی از دلایل این شکست ها ، ناکارامدی ابزار و وسایل استفاده شده بوده است (!!!) و برای بهبود کار و گرفتن نتیجه در مسابقه سال آینده باید وسایل استفاده شده در مسابقه را تغییر دهند ، در نتیجه :
تیم ایران این روزها در حال طراحی یک " قایق " جدید است ....
سلام. ممنون که بهم سر زدین. بازم بیاین. موفق باشین. بای
خواهش میکنم
فقط خوشحال تر میشم وقتی در مورد مطالب وبلاگ نیز نظر بدین..
سلام.از اونجایی که نمی تونم نخونده نظر بدم.اجازه بدین در اولین فرصت مطالبتون رو بخونم!آخه من فردا امتحان دارم!
فقط اومدم سلام کنم.اگر عمری بود فردا مزاحم می شم!
سلام
موفق باشین.خواهش میکنم
سلام. امیدوارم همیشه باوجدان زندگی کنید و زندگی آروم و بی دردسری داشته باشید. ممنونم که باز سر زدین. مثل همیشه موفق باشین.
منم سعی میکنم با وجدان زندگی کنم...
کاش شما هم راجب این مطلب نطرتون رو بیان میکردین
خب پس من تغییر عقیده میدم!
دیگه پول واسه خرید ماشین نمی خوام! می خوام قایق بخرم!
داری بدی بهم؟!
حتما میخواین با قایق سر کار برین....
ممنون که سر زدین
لقمه رو هی دور دهن می چرخونن و آخرش اصلا لقمه راه دهن رو گم می کنه !!
گاها مشکل ما ینه که نمی دونیم مشکلمون چیه
ممنون که نظر دادین
خیلی تشبیه جالبی بود...
اما تمام این موارد رو نمیشه فقط به دولت نسبت داد ... به نظر من هر کسی خودش یه سهمی از دولت داره و تو کار و زندگی اگر که فقط دستور دهنده باشه مطمئنا اون کشتی درجا میزنه ... میدونی چیه ؟ یه اخلاق خیلی بد ایرانیا اینه که یه ذره تنبل تشریف دارن ...
حالا شما این مقایسه رو با یه کشوری کردین که تلاش و پشتکارش زبانزده ...
من به هیچ دولتی تشبیه نمیزنم فقط اینا مربوط به مشکلات مدیریتی کشور مانیست
آره شاید!
بیا ببین قالب جدیدم خوشمله؟! دی
اومدم.
حال چرا آیکون حالت تهوع آخه؟!
من هنوز هم نمی خوام بزرگ شم . دی!
همون بهتره که بزرگ نشین
سلام.داستان غم انگیزه قشنگی بود.
قابلی نداشت..